نیایش

فاطمه محسن زاده


روسو در زمينه ی مسائل سياسى ـ اجتماعى از برجستگى و شهرت ويژه ای برخوردار بود . او برخلاف معاصرانش بر اين باور بود كه انسان به خاطر رشدتمدّن غيرحقيقى و گرايش به اصالت عقل فاسد شده است. شارل بونه (1793 ـ 1720) در مقام خرده گيرى به روسو گفت:«اگر شايستگى و پذيرايى تكامل ، صفت طبيعى انسان است، پس جامعه ی متمدّن نيز طبيعى است.» ولتر هم هنگامی که (گفتار درباره ی اصلِ عدم مساواتِ) روسو به دستش رسيد، برآشفت. روسو در اين اثر عليه تمدّن و علوم و ادبيّات سخن گفته و بازگشت به وضع حيوانات و قبايل وحشى را توجيه كرده بود.

ولتر براى او نوشت: «آقاى من! كتاب شما را كه بر ضد ّنوع بشر نوشته بوديد ، دريافت كردم. از اين بابت متشكّرم. هيچ كس مثل شما اين همه هوش و نكته سنجى براى چهارپا ساختن انسان به كار نبرده است. با خواندنِ كتاب شما، انسان دوست دارد چهارپا راه برود، ولى من شصت سال است عادت به دو پا راه رفتن كرده ام و متأسّفانه چهارپا راه رفتن برايم امكان ندارد.»

هنگامی که روسو در كتاب بعدى اش اين حرف ها را ادامه داد ، ولتر بار ديگر نوشت:«آقاى من! شما مى بينيد كه شباهت روسو به يك فيلسوف، مثل شباهت ميمون به انسان است. روسو سگ ديوجانى است كه هار شده است.»

ولتر کتاب " قرارداد اجتماعی" روسو را به شدّت مورد نقد قرار داد، امّا زمانی که متوجّه شد که مقامات سویسی، کتاب روسو رادرژنو آتش زده اند؛ بر اصل معروف خود وفادار ماند و به حمايت از روسو برخاست . او اين اصل را مرتّب تكرار مي كرد :« من يك كلمه از آنچه را تو مى گويى قبول ندارم، ولى تا دم مرگ براى اين كه تو حق ّ گفتن سخنان خود را داشته باشى، مبارزه خواهم كرد. »


در نیایشی از دکترعلی شریعتی می خوانیم : « ... خدایا! این کلام مقدّسی را که به روسو الهام کرده ای ، هرگز از یاد من مبر که :"من دشمن تو وعقاید تو هستم ، امّا حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم." » *


*در اصل متن کتاب چنین است . گویا اشتباه شده و منظور " ولتر " بوده است .

_

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا